روز نوشت های یک دو قطبی

اینجا بلند فکر میکنم ..من یک رها شده هستم و حالا خاطراتم رو در مسیر پروازم اینجا به یادگار ثبت میکنم🌱

اینجا بلند فکر میکنم ..من یک رها شده هستم و حالا خاطراتم رو در مسیر پروازم اینجا به یادگار ثبت میکنم🌱

تپلی می نویسد

نمیدونم چرا نمیتونم کار کنمfrownاز صبح که پا شدم فقط دور خودم گشتم..مثلا قرار بود بشیینم سر پایان نامم ...آلمانی بخونم ...کلی کتاب نخونده دارم ...crying از امروز واااقعا میخوام دوباره شروع کنم. فردا قراره دکتر.ح روببینم ..حرفای مهمی دارم که باید بهش بزنم.ساعت چهار عصر جمعه هست ..یه عصر آروم مرداد  ماهی...آخ که چقدر ذوق دارم از اومدن شهریور:) هم هیجان  اومدن نتیجه ها هم نزدیکتر شدن به پاییز..این وسط یه مراسم ختمم دعوتیم و نمیشه نرم من..با وجود اینکه برام ابدا خوب نیست .

می دونم هم سن و سالاام جمعه هاشون زمین تا زیر زمین با من فرق داره ..و اینم میدونم که خودم خیلی وقتها شک میکنم که کارم درسته یا نع..با این حال ته دلم راضیم . می دونم بالاخره به نتیجه می رسم . منشا و علت این تصمیمم رو تو یه پست میگم ..فعلن smiley

  • سوفی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی