میز قشنگم:)
این میز رو که شاید بعدا عکسشو بذارم به همراه کتابخونه و کمد کنارش تابستون پارسال با بخشی از پس اندازم که از روزی دوازده ساعت کار کردنم جمع کرده بودم، خریدم..پس اندازی که قرار بود بعد کلی مدت و به خاطر فشار های روانی که روم بود صرف سفر رفتن کنم ..کارم رو رها کرده بودم، «الانم مشغول نیستم ..دارم روی خودم کار می کنم » ، پروژم رو هوا بود ..فشار ها روز به روز بیشتر می شد ..اوضاع روحیم به حدی رسیده بود که گرچه گاهی توانایی تا پنج روز بیدار بودن و اکتیو بودن داشتم ولی چون نیاز به خواب تامین نمیشد حالم روز به روز بدتر می شد و عملا به بن بست رسیده بودم ..اون موقع کلی مقاله خونده بودم
شک کرده بودم به #bipolar اما نمیفهمیدم چرا نمیتونم کار کنم ..پس بی خیال سفر شدم و چون اینجا عملا وسایلام جایی نداشتن و مثلا من باید ورق ها ..ریزالت ها و نوشته ها مو تو یه کیف بزرگ می ریختم و ابن موضوع منو بیشتر عصبی می کرد تصمیم گرفتم برم ارزون ترین سرویس که می تونم منهای تخت بخرم..تا چشمم خورد به این میز ..نا خود آگاه یاد #جودی_ابوت افتادم!!!خریدمش با همون قیمتی که میخواستم!امروز که دوباره غمگین هستم فقط اومدم بنویسم اینجا یادم بمونه برای تک تک همین امکانات به ظاهر ناچیز که خیلیا دارن زحمت کشیدم حداقل به احترام خودم و رنج هایی که این سال ها کشیدم #تسلیم_نشم و برای هدفم با تمام توانی که دارم و ندارم #بجنگم .
ته نوشت: از شمام میخوام اگر رویایی دارید بدونین این یک موهبت بزرگه ..پس تا وقتی بهش نرسیدید تسلیم هیچ چیز نشید ..حتی #سرنوشت ..
ته نوشت دو:به وقت شانزدهم خرداد نود و هفت ...که یادم بمونه...
ته نوشت سه : من رو میز به هم ریخته تمرکزم بیشتره!!!دیدید بعضی ها مینویسن جغرافیای امن من ..حالا در مورد من میشه جغرافیای کثیف و شلخته طور من😂🤪