ساعت نزدیک سه بعد از ظهره و من دوباره down شدم:( خوندن جستاری که برای استادم نوشته بودم رسیده به موضوع تله پورت کوانتومی !خیلی مبحث جالبیه ..اما برای خوندنش باید تمرکز کافی داشته باشم که الان ندارم متا سفانه ..فکر کردم چاره کار مثل همیشه یه قهوه غلیظه☕️تا حالم جا بیاد. دوست دارم هر چه سریعتر نسخه اول پروپوزالم رو به دست استادم برسونم..خیلی ذوق دارم..آخه حدود نه ساله که از فضای آکادمیک دورم😔با خودم میگم شاید ادامه ندادن بهتر بود ... اما آخه روح من جز با درس و پژوهش آروم نمیگیره کتابهام همیشه تنها همدم های من بودن ... درسته ..میترسم ..میترسم دوباره وارد این فضا بشم امااا باید با این ترس مواجه بشم ...من اتفاق های سختی رو پشت سر گذاشتم خیلییی سخت ..اما باز هم بلند شدم...چه فرقی میکنه این بار هم میرم تو دل ترسم..من به جای داشتن بر چسب یک زن شکست خورده یک زن قوی هستم که دوباره میره دنبال علاقه هاش و اونی میشه که از اول باید می شد!!راستی خیلی خوشحال میشم دوستایی که مثل خودم *ر*و*ش*ن هستن خودشونو بهم نشون بدن تا بیشتر با هم آشنا شیم🤩🤗
- ۹۸/۰۵/۲۸